مدیر عاملهای مایکروسافت، اپل، گوگل و آمازون شاید تفاوتهای زیادی با یکدیگر داشته باشند، اما در یک چیز اشتراک دارند؛ تحصیل در رشتههای مهندسی. ساتیا نادلا و جف بزوس در رشتهی مهندسی برق تحصیل کردهاند، تیم کوک مدرک مهندسی صنایع دارد و ساندار پیچای یک مهندس متالورژی است.
نشستن یک مهندس بر مستند ریاست شرکتهایی که به نوعی با مهندسی سر و کار دارند شاید چندان دور از انتظار نباشد، اما حتی سازمانها و نهادهایی که فعالیتهایشان کمتر با مهندسی ارتباط دارد نیز از مدیران مهندس استفاده میکنند. برای نمونه کلاوس شواب، رئیس مجمع جهانی اقتصاد هم یک مهندس است. در حقیقت اکثریت قاطع لیست ۵۰۰ مدیر عامل برتر فورچون مهندس هستند.
اما چرا مهندسان به بالاترین درجهی مدیریتی شرکتهای بزرگ میرسند؟ آیا افرادی که به صورت ذاتی ویژگیهای مورد نیاز برای مدیریت را دارند اغلب در رشتههای مهندسی تحصیل میکنند یا این مهندسی است که دیدگاهها و نگرش افراد را عوض کرده و آنها را برای مدیریت آماده میکند؟
اغلب مهندسان درونگرا هستند، مهارت بالایی در ریاضیات دارند و به جزئیات بسیار اهمیت میدهند. حل مسائل در مهندسی علاوه بر هوش بالا نیازمند داشتن خلاقیت است. مهندسان همچنین قدرت مدیریت ریسک بالایی دارند. از سوی دیگر اما ممکن است بسیاری از مهندسان فاقد برخی ویژگیهای مورد نیاز برای مدیریت از جمله هوش هیجانی بالا، توانایی مدیریت افراد و مهارتهای ارتباطی باشند؛ ویژگیهایی که میتوان آنها را هنگام فرآیند گذار از مهندسی به مدیریت به راحتی آموخت.